آیه 145 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا

[4–145] (مشاهده آیه در سوره)


<<144 آیه 145 سوره نساء 146>>
سوره :سوره نساء (4)
جزء :5
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

البته منافقان را در جهنم پست‌ترین جایگاه است و برای آنان هرگز یاری نخواهی یافت.

بی تردید منافقان در پایین ترین طبقه از آتش اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت.

آرى، منافقان در فروترين درجات دوزخند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.

هر آينه منافقان در فروترين طبقات آتش هستند و هرگز بر ايشان ياورى نمى‌يابى.

منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنابر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed the hypocrites will be in the lowest reach of the Fire, and you will never find any helper for them,

Surely the hypocrites are in the lowest stage of the fire and you shall not find a helper for them.

Lo! the hypocrites (will be) in the lowest deep of the Fire, and thou wilt find no helper for them;

The Hypocrites will be in the lowest depths of the Fire: no helper wilt thou find for them;-

معانی کلمات آیه

درك: (بر وزن عقل و شرف) طبقه. آن را به اعتبار صعود، درج گويند و به اعتبار نزول، درك. جمع آن ادراك و دروك است. الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ يعنى: طبقه پائين تر.

اسفل: سفل: پائينى و پستى. سافل: پائين. اسفل: پائین تر.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول آیات 145 و 146:

«شیخ طوسی» گوید: ابن جريج گويد: اين آيات درباره عبدالله بن ابى و ياران او نازل گرديده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً «145»

قطعاً منافقان، در پست‌ترين عمق آتشند وهرگز براى آنان هيچ ياورى نمى‌يابى.

نکته ها

«درك»، عميق‌ترين نقطه‌ى درياست. به مطلبى هم كه عمق آن فهميده شود، مى‌گويند:

درك شد. به پله‌هايى كه رو به پايين مى‌رود «درك»، و به پله‌هايى كه رو به بالا مى‌رود «درجه» مى‌گويند. همان گونه كه بهشت، درجات دارد، دوزخ هم دركات دارد.

پیام ها

1- جايگاه منافقان در دوزخ از كفّار بدتر است. «فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ»

2- دوزخ، مراتب و درجاتى دارد. «فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ»

3- در قيامت، راهى براى نجات منافقان نيست. «لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً»

جلد 2 - صفحه 195

4- شفاعت، شامل حال منافقان نمى‌شود. «لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً (145)

«1» بحار الانوار، جلد 56، صفحه 33.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 622

إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ: بدرستى كه منافقان در طبقه زيرين آتش، يعنى در قعر جهنم باشند. پس عذاب آنها از كفار بيشتر است. و اين به جهت آنست كه به قلب، كافرند، و كفر را با خداع و مكر و استهزاء جمع نموده، لذا اخبث كفره‌اند. و تسميه طبقات هفتگانه جهنم به دركات، به سبب آنست كه متدارك و متتابعند بعضى فوق بعضى ديگر.

در كشف الاسرار آورده كه: چون منافقين را به جهنم حكم كنند و ايشان را به دركه اول درآورند، مالك گويد: اى آتش، بگير ايشان را. آتش گويد:

حكم ما بر زبان است و زبان آنها به كلمه توحيد بوده، هر چند به مجاز مى‌گفتند، ما در سوختن ايشان دخالت نكنيم و به همين منوال در هر دركه، آتش از احراق آنها ابا كند تا به دركه هفتم رسند. آتش آن دركه گويد: حكم ما بر دل است نه بر زبان، بياريد تا نشانه كفر و ايمان ايشان را ببينيم. چون در دل آنها نظر كند، جز نشانه شرك نباشد. آتش در ايشان پيچد و ابد الاباد در عذاب بمانند.

وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً: و هرگز نيابى تو براى ايشان ناصرى كه حمايت نموده آنها را، از دركه بيرون آورد. در خبر است كه حق تعالى در اين دركه تابوتهاى آتشين وضع فرموده و آن جاى منافقان است. از عبد اللّه عمر نقل است كه: سه گروهند روز قيامت عذاب آنها بيشتر از كسان ديگر باشد: منافقان، و كافران به مائده عيسى عليه السّلام، و آل فرعون؛ چه در باره منافقان فرموده: إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ. و در حق كافران به مائده عيسى عليه السّلام فرموده: فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ‌: و در شأن آل فرعون فرموده: أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ‌.

تبصره: آيه شريفه شامل است عموم مكلفين را تا روز قيامت، زيرا آيات الهى عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب. پس هر كه به صفت نفاق باشد، مقر او در درك اسفل جحيم است.

و در حديث آمده: ثلث من كان فيه فهو منافق و ان صام و صلّى و زعم انّه مسلم اذا

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 623

حدّث كذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان. «1» يعنى: سه خصلت است در هر كه باشد منافق است، اگرچه روزه دارد و نماز گزارد و ادعاى اسلام كند:

اول- آنكه چون سخن گويد، دروغ باشد. دوم- آنكه چون وعده‌اى كند، خلاف نمايد. سوم- چون او را امين دانند، خيانت كند.

اين از باب تشبيه و تغليظ است و حقيقتا از منافقان نيست و مستوجب عذاب آنها نخواهد بود. و اين عذاب اسفل دركات براى كسى است كه مظهر ايمان و مبطن كفر باشد و با صفت كفر و نفاق بميرد، كه اگر از آن توبه نمايند و به اخلاص ايمان آرند، از جمله اهل ايمان باشند، چنانچه مى‌فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً (145)

ترجمه‌

همانا منافقان در طبقه آخرين از آتشند و هرگز نيابى از براى آنها ياورى..

تفسير

پناه ميبريم بخدا جهنم دركات و مراتبى دارد پى در پى كه از اعلى باسفل مرتب شده است مانند بهشت كه درجاتى دارد و از ادنى با على مرتب است و درك اسفل در قعر جهنم است كه آتش آن سوزان‌تر و عذاب آن شديدتر است و آن جايگاه منافقان است زيرا آنها علاوه بر كفر خدعه و مكر با خدا و استهزاء بدين نموده‌اند پس حال آنها بدتر از كفار است و بهيچ وجه خلاصى از براى آنها متصور نيست و اين مراتب را دركات ناميده‌اند براى آنكه از اعمال آنها برايشان تدارك ديده شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ وَ لَن‌ تَجِدَ لَهُم‌ نَصِيراً (145)

‌از‌ ‌براي‌ آتش‌ دركاتيست‌ و ابوابي‌ ‌که‌ ‌هر‌ قسمت‌ ‌از‌ كفار و معاندين‌ ‌در‌ يك‌ درك‌ و ‌از‌ يك‌ باب‌ وارد ميشوند بمراتب‌ كفر و عناد و ‌هر‌ طبقه‌ عذاب‌ ‌آنها‌ سخت‌تر ‌از‌ طبقه‌ ‌ما فوق‌ و خفيف‌تر ‌از‌ طبقه‌ ‌ما دون‌ ‌است‌ ‌تا‌ منتهي‌ شود بطبقه‌ هفتم‌ ‌که‌ ‌از‌ همه‌ عذاب‌ ‌آن‌ سخت‌تر ‌است‌ و جاي‌ منافقين‌ ‌است‌ زيرا ‌آنها‌ ‌هم‌ كافر هستند باطنا و ‌هم‌ منافق‌ بعلاوه‌ نفاق‌ و مضرتهايي‌ ‌که‌ ‌از‌ ناحيه‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ اسلام‌ و مسلمين‌ متوجه‌ ميشود ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر ‌آيه‌ 44 و ‌در‌ تفسير ويل‌ دارد ‌که‌ چاهي‌ ‌است‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ ‌که‌ تمام‌ آتش‌ جهنم‌ ‌از‌ ‌آن‌ چاه‌ بيرون‌ ميآيد و ‌در‌ قعر ‌آن‌ چاه‌ تابوتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ چهارده‌ نفر معذب‌ هستند هفت‌ نفر ‌از‌ پيشينيان‌ مثل‌: شداد، نمرود، فرعون‌. و هفت‌ نفر ‌از‌ پسينيان‌ مثل‌:

اول‌ و ثاني‌ و ثالث‌ و ‌من‌ يحذوا حذوهم‌. و بالجمله‌ ‌هر‌ چه‌ كفر و عناد و ظلم‌ و تعدي‌ و نفاق‌ بيشتر عذاب‌ سخت‌تر ‌است‌ اعاذنا اللّه‌ ‌من‌ العذاب‌. چنانچه‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌هم‌ درجاتيست‌ ‌هر‌ چه‌ ايمان‌ و اخلاق‌ و تقوي‌ و عمل‌ صالح‌ بهتر ‌باشد‌ درجات‌ بالاتر ‌است‌ ‌تا‌ برسد بدرجه‌ اعلا ‌که‌ خاص‌ ‌محمّد‌ و آل‌ ‌او‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌.

وَ لَن‌ تَجِدَ لَهُم‌ نَصِيراً ممكن‌ ‌است‌ ‌در‌ ساير طبقات‌ كفار و معاندين‌ بعضي‌ بواسطه‌ قصور مثل‌ اطفال‌ و بعض‌ نساء و ضعفاء العقول‌ نجات‌ ‌از‌ عذاب‌ داشته‌ باشند

جلد 6 - صفحه 251

ولي‌ منافق‌ قصوري‌ ‌در‌ ‌آن‌ تعقّل‌ نميشود لذا ناصر و شفيعي‌ و وسيله‌ نجاتي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نيست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 145)

در این آیه برای روشن ساختن حال منافقانی که این دسته از مسلمانان غافل، طوق دوستی آنان را بر گردن می نهند، می فرماید: «منافقان در پایینترین و نازلترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچ گونه یاوری برای آنها نخواهی یافت» (إِنَّ المُنافِقِینَ فِی الدَّرکِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصِیراً).

از این آیه به خوبی استفاده می شود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند، و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پستترین نقطه دوزخ است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. در تفسير برهان نيز از على بن ابراهيم نقل شده كه اين آيه درباره عبدالله بن ابى نازل شده و سپس درباره هر منافق و مشرك كشانيده شده و جريان پيدا كرده است.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 256.

منابع